شوری به جز شهادت در سر نداشتی
می خواستی كه سجده كنی در حریم دوست
می خواستی كه سجده... ولی سر نداشتی
بال فرشته عروج تو بوده است
در آن كویر تب زده یاور نداشتی
گفتند دشمنان به صلیبت كشیده اند
گفتند رو زواقعه خنجر نداشتی
باید كه حرف می زدی از عاشقی ولی
ولی جز بر فراز نیزه كه منبر نداشتی
گنجشك ها یكی یكی از تو جدا شدند
دیگر رقیه و علی اصغر نداشتی
سعید توكلی
نظرات شما عزیزان:
